قالب وبلاگ

  دل نوشته های جدید خسته – پیام کوتاه نا امیدی و دل بریدن شب هایم بروز شده اند دردهایم آنلاین . . . به مغزم کلیک که می کنم بالا نمی آید ! . . . می خواهم نباشم کاش سرم را بردارم و برای یک هفته در گنجه ای بگذارم و قفل کنم! در تاریکی یک گنجه خالی و روی شانه هایم، در جای خالی سرم چناری بکارم و برای یک هفته، در سایه اش آرام بگیرم…! . . . ﮔـﺎﻫـی ﺍﻳـﻨـﮑـﻪ ﺻـﺒـﺢ ﻫـﺎ … ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ .. ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ ! خسته ﺍی ﺍﺯ ﺯﻧـﺪﮔـی …! ﻧـﻤـی...

  نام رمان: عشق توت فرنگی نیست نویسنده: مریم عباس زاده فرمت رمان: pdf خلاصه رمان: ترمه بعد از قبولی دررشته دندانپزشکی از شیراز راهیه تهران میشه درحالی که پدرش دچار مشکلات مالی وحقوقی کارخونه اش است .. او ساکن خونه عمویش میشود و مشکلات زیادی رو از طرف اقوامش تحمل میکنه ولی هیچ کدوم ….    

  نام رمان: رکسانا نویسنده:م. مودب پور فرمت رمان: pdf خلاصه رمان: تو ماشین من نشسته بودیم و داشتیم تو یه بزرگراه خیلی شلوغ حرکت میکردیم. من رانندگی میکردم و مانی کنارم نشسته بود و تکیه ش رو داده بود به شیشه بغل و همونجور که اروم اروم میرفتیم جلو , با همدیگه حرف میزدیم. پدر من و مانی, دو تابرادر بودن که همیشه با همدیگه زندگی کردن.همیشه م با همدیگه شریک بودن. الانم یه کار خونه بزرگ دارن. خونه هامون بغل همدیگه س. دو تا خونه ی دو بلکس بغل هم با حیاط های بزرگ و پرگل و گیاه...

  نام رمان: عاشقم باش نویسنده: نجمه پژمان فرمت رمان: pdf خلاصه رمان: داستان دختری به نام شقایق که پس از جدایی خواهرش با همسر سابق او احسان ازدواج می کند.برخلاف عشق فراوان شقایق نسبت به احسان .احسان هیچ علاقه ای به او ندارد کم کم طی اتفاقاتی …      

  نام كتاب: شيرين نويسنده : م.مودب پور حجم كتاب: ۱٫۹ مگا بايت تعداد صفحات : ۵۴۰ صفخه فرمت كتاب :  pdf خلاصه رمان: من ارمین پژوهش ام حدود شش هفت سال پیش همراه پسر خالم بابک ستوده برای ادامه تحصیل به خارج از کشور اومدیم،تواین مدت دوتایی توی یه اپارتمان شیک زندگی میکنیم،از نظر مادی وضع پدرامون خیلی خوبه.امشب بابک چندتا از دوستاشو دعوت کرده خونمون،اگر چه من اصلا حوصله ندارم.   به دستور مقام قضایی لینک دانلود حذف شد.    

  در کد زیر به جای عنوان صفحه ، عنوان وب خودتون رو قرار بدهید.    

  پیغام هنگام خروج و ورود به وبلاگ برای شخص بازدید کننده از وبلاگ شما.        

  کد متن شناور در وبلاگ برای قرار دادن متن دلخواه شما کافیست درون کد این متن رو پیدا کنید ( متن دلخواه شما در این مکان ) سپس میتن دلخواه خود را جایگزین کنید.    

  کد کادر پیغام هنگام ورود به وبلاگ      

  كد بارش قلب از موس براي وبلاگ        

    نام رمان: بامداد سرنوشت نویسنده: نسرین بنانی فرمت رمان: pdf بخشی از رمان بامداد سرنوشت : پدربزرگم سرشناس بود . در بازار حاج صادق میگفتند صد تا از دهانشان بیرون میریخت روی اسمش قسم میخوردند و همه دست بوسش بودند . پولش از پارو بالا می رفت . بی حد داشت و بی حساب خرج میکرد . به گفته ی پدرم هر مراسم مذهبی که د رسال بود در خانه ی حاج صادق باز بود و خانه از جمعیت پر میشد . غذای مفصلی پخت میکرد و لقب غلام ابا عبدا . . . را گرفته بود ....