ibکله(داستان عشق نه هوس )

ibکله(داستان عشق نه هوس )

    به نام خدا عشق، نه هوس ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ من مهدیم عاشق ادمای شوخ و باحال داستان از اونجایی شروع شد که من خیلی پسر عموم رو دوست داشتم و فکر میکردم که اون همیشه برام بهترین فرده!وعاشقش بودم البته تا این موقع بیش تر از یه هفته پیش هم نبودیم و من هیچوقت نتونستم احساسم رو به پسر عموم بگم اسم پسر عموم هم رضا بود! من با پدر و مادر نازم زندگی میکردم اونا دوستای من بودن قبل از پدر مادرم! باهاشون خیلی راحت بودم خلاصه چون من دخی خوشملی بودم و همچنین خواهرم شراره دخی...

خرید vpn با ip ثابت

خرید فیلترشکن موبایل

خرید vpn با ip ثابت